پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

مرد بیچاره وقتی این خانم رو با چادر و حجاب مناسب دیده بود نه یک دل بلکه صد دل مثلا عاشقش شده بود و بعد از مدتی فهمیده بود این بنده خدا اونطور که اون میخواد نیست ولی کار از کار گذشته بود و چون زندگی میدان گذشته چندین سال رو کنار هم زندگی کرده بودن اما عرصه براشون تنگ شده بود و خانم با دوز و کلک از همسرش طلاق غیابی گرفته بود و کل اموال و دارائی اون رو هم بنفع خودش مصادره کرده بود. یه روز برحسب اتفاق این خانم رو با همون تیپ و ظاهر دیدم کمی باهاش صحبت کردم تا بلکه ازخر شیطون بیاد پائین و برگرده سرخونه وزندگیش ولی مرغ ایشون یه پا داشت و با اموالی که بدست آورده بود ...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 26 بهمن 1391 توسط علی جعفری

برچسب ها: عشق شرط ازدواج چادری محجبه اطمینان اعتماد حضرت سلیمان کبوتر مسلمان 

 قبلا مانتویی بود اما حجابش کامل بود.چند وقت پیش باهم رفته بودیم مناطق جنگی .اونجا همه اش غُر میزد که چرا ما رو نمیبرید بازار؟ این سنگ و خاک چی داره که مارو آوردید اینجا .خسته مون کردید ازبس ازاین کوه به اون کوه ازاین بیابون به اون بیابون .عجب غلطی کردیم با شما اومدیما...

دیگه این حرفاش برام عادی شده بود هروقت اینا رو میگفت فقط میتونستم یه لبخند بهش بزنم اما ازعمق وجودم میسوختم و هیچی نمیتونستم بگم .وقتی برمیگشتیم نیم ساعتی براشون حرف زدم ازاینکه هیچ مهمونی بدون دعوت نمیتونه وارد یه خونه بشه و چند روز اونجا بمونه مگراینکه کسی اونو دعوت کرده باشه ازشون خواستم برن و ببینن که کدوم شهید برای اونا دلشون تنگ شده که ازکرج بلندشون کرده تا اون سر کشور کشونده ...

تواین فکرا بودم که بهم گفت :چرا خشکتون زده ؟مگه اجنه دیدید؟




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 9 آبان 1391 توسط علی جعفری

برچسب ها: پلاک 14 علی جعفری چادر محجبه راهیان نور شهید عشق عاشقی ازدواج  
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin