خیلی دوستش داشتم اون شب تصمیم گرفتم بلاخره کاره خودمو بکنم .صبح بعد از نماز صبح دیگه خوابم نبرد. رفتم جلوی آئینه و مشغول شدم به ور انداز کردن سر و وضع ظاهریم .
چندتامشت آب زدم به موهام و حسابی با شونه زدن برقشون انداختم ،احساس میکردم تازه داماد شدم و ازاین احساس خوب روحیه ام تازه میشد. اتو که نداشتیم برای همین وقتی میخواستم لباسام صاف بشن ازشب قبل تمام جیب هاشو خالی میکردم و طوری صاف روی زمین پهنشون میکردم که خط اتوش مشخص بشه .بعدش روش پتو مینداختم و میگرفتم میخوابیدم .صبح که بلند میشدم تیزی خط اتوش از اتوبخار "محمود اتوچی" کنار مسجدمون برنده تر میشد.البته یه راه دیگه هم داشتم ها .اونم این بود که کتری رو پر آبش میکردمو میگذاشتم که حسابی جوش بیاد ،وقتی بخاطر حرارت آب داغ کتری هم داغ میشد کمی بادستمال آب گرم رو میکشیدم روی لباسام و با کتری آروم میکشیدم روی لباسام که صاف بشن .درسته خیلی دغیانوسی بود اما حسابی کارم رو راه مینداخت .تازه خط اتوشم مثل این عطرای فرانسوی 24ساعتی دوام میآورد.
ادامه مطلب
...