پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

امروزتوی مسجد گوهرشاد نشسته بودم یکطرفم یه پیرمرد شهرستانی نشسته بود که البته سرزبون داشت بهش نمیومد آدم ساده ای باشه .طرف دیگه م هم یکی ازاینهایی بود که وقتی میخواست نماز بخونه مثلا میگفت :خدایا نیت میکنم که 4رکعت نماز ظهربخوانم به امامت فلان کس برای رضای تو...یا اینکه تمام حروف رو باید ازمخرج اصلی مثلا ادا میکرد .بعد ازدعا و کمی درد ودل وقت نماز که شد نگاهم به جورابام افتاد و متوجه شدم بجای جوراب خودم ،جوراب برادرمو اشتباه آوردم امکان تماس که اون موقع ازحرم نداشتم ونمیدونستم هم که راضی هست یا نه برای همین تصمیم گرفتم ازپام درش بیارم که بخاطر یه جوراب نمازمو ازدست ندم .همزمان بامن این آقایی که خیلی با وسواس نماز میخوند هم جورابشو ازپاش درآورد. یه باره چشمم به این پیرمرده افتاد که داشت به ما نگاه میکرد.




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 2 خرداد 1391 توسط علی جعفری

برچسب ها: گوهرشاد حرم امام رضا ساده گی  نماز  اعتقاد خرافات 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin