اینجا ماسوله کوچک و گمشده من هست ،روستای خوش آب و هوای پرنگین در سلطانیه زنجان جایی که دراونجا متولد شدم و بعضی وقتها دلم برای تمام پستی و بلندی هاش با هرچی مشقت و سختی که برای رسیدن به اون باید متحمل بشم به اندازه سوراخ روی جوراب یه مورچه ،میشه.
وقتی درجاده قدیم قزوین-زنجان حرکت میکنی سه راهی سلطانیه رو که رد کنی ابتدای روستای خیرآباد این تابلو رو سمت راست جاده میبینی که نشون میده با ماسوله گمشده چقدر فاصله داری...
بدون شرح...
اینم آقا مهدی و آقا طاها که تومسیر هرچی کبک و خرگوش میدیدن دوست داشتن دنبالش کنن و باسنگ !!شکارشون کنن...
روستای کوچک وزیبای من ماسوله دوم ایرانه که بخاطر مسیرخاکی بجزاهالی و فرزندانش پای کمتر غریبه ای به اونجا بازشده.جمعیتش در زمستان حدود 60خانوارهست اما تابستان بخاطر اب و هوای خوبش به 150خانوار میرسه.خونه ها روی هم و بصورت پله ای ساخته شده یعنی پشت بام همسایه پائینی حیاط همسایه بالایی محسوب میشه .بااین حساب خودتون متوجه میشید که قاعدتا هیچ ماشینی نمیتونه داخل روستا وارد بشه و تمامی کسانی که میخوان به روستا برن باید ماشین های خودشون رو ابتدای روستا بگذارن و باوسایلشون پیاده بقیه مسیر رو حرکت کنن .اگرچه اخیرا اهالی یا کسانی که درشهر ساکن هستن به سمت ساخت خانه های ویلایی دارای حیاط روی آوردن .اما جالبه که بدونید نوع ساخت خانه های پله ای معماری خاصی محسوب میشه وباوجود استفاده ازچوب و خاک بعنوان اصلی ترین مصالح درخانه های روستای پرنگین ،درماجرای زلزله زنجان و منجیل این روستان فقط چند راس دام تلفات داد .روستا دارای برق ،تلفن و آب لوله کشی هست اما تفاوت آب لوله کشی روستا با لوله کشی روستاهای دیگه دراینه که هرخانوار بصورت انفرادی یا بصورت مشترک ازچشمه های اطراف روستا که دراراضی شخصی اونها وجود داره اب رو به روستا منتقل کردن و بصورت اختصاصی آب معدنی طبیعی رو مصرف میکنن. جعفری،محمدی،بهرامی،میرگل،دین محمدی،عزیزی،بهبودی،علیخانی والله یاری مهمترین فامیلی های اهالی روستا محسوب میشه که بزرگترین طایفه جعفری ها هستن که البته بعضی ازاهالی مثل قادرلو ها چندسال قبل فامیل خودشون رو به جعفری تغییر دادن . گفته میشه خانواده های قدیمی روستا هرکدوم متعلق به یک نقطه از زنجان بودن یا جای دیگه بودن که برخی بخاطرقحطی وبرخی هم به بدلیل مبارزات علیه حکومت وقت تبعید شدن اما اینکه واقعا کدوم روایت صحیح و درسته خدا عالم است .
اینجا خونه قدیمی مابوده واین اتاقی بوده که من اونجا بدنیا اومدم بعد ازمهاجرت ما به کرج این ازاون توسط دایی مادرم بعنوان انبار استفاده میشد اما بعد ازفوت ایشون بخاطرعدم مراجعه و عدم مراقبت به این روز افتاده و الان فقط ازش همین پایه های دیوار باقی مونده .
این جاده مال رو پائین روستاست وکنارش درختان خیراتی که پدران و پدر بزرگهای ماکاشتن تا اهالی ازشون استفاده کنن. این درخت روبرو درخت گرودی پدر بزرگ بنده است و دوتا درخت بالای جاده یک درخت توت سفید و یک درخت شاه توت هست که خیراتی کاشته شده و مرداد ماه میوه هاشون خوردنیه.
بعد از 20دقیقه پیاده روی بچه ها خسته شدن و ما ترجیح دادیم کنار مسیرآب چشمه درابتدای منطقه باغلار(باغ ها) بنشینیم و آبی به سرو صورتمون بزنیم
مسیر باغلار که انصافا از جذابترین مسیرهای روستای پرنگین هست که من خیلی دوستش دارم
این تصویر امسال صحنه تکراری مسیرهای مختلف پرنگین هست که بخاطر بارش های خوب شاهد جوشیدن چشمه های مختلف هستیم و چنین صحنه های در بین راهها و باغات به کرات دیده میشه
گل های محمدی یکی از بوته های گل هست که بصورت طبیعی در اقصی نقاط پرنگین رشد میکنه و عمدتا درکنار مسیرهای آبرو و جاده های مال رو دیده میشه و هرعابری بارد شدن ازکنار اونها به وجد میان ...
در پرنگین وروستاهای اطراف به آبگیرهایی که درطول مسیر یا بصورت طبیعی ایجاد میشه و یا اینکه بصورت سدهای کوچک توسط اهالی برای آبرسانی به مزارع و درختان ساخته میشه " گٌل" گفته میشه وهرکسی هم که برای اولین بار اونجا شنا کرده باشه اون آبگیر به اسم اون شناخته میشه که از مهمترین گل های موجود میشه از "میرزا گلی" که عمیقترین ،"امیرگلی"و"شاپورگلی" نام برد این عکسی هم که میبیند داش گلی هست که من و یکی ازدوستان خوبم "اکبرجعفری" که باهم همکلاسی و همسایه هم بودیم وقتی 12سال بیشتر نداشتیم با پاک سازی اون برای اولین با اونجا شناکردیم و به اسم خودمون صداش میزدیم .البته مرز صدا زدن این اسم بیشتر ازخانواده های ما نرفت که نرفت واهالی اونو به اسم داش (سنگ)گلی میشناسن .هم کلاسی قدیمی ما الان توی آمریکا داره دکترای فیزیک هسته ای میگره و منم اینجا خبرنگارم .ولی هردومون یه نقطه مشترک داریم به اسم "پرنگین" که امیدوارم بزودی با بازگشتش یه بار دیگه خاطرتمون رو زنده کنیم . همونطور که درعکس میبنید این گل نسبتا عمیقه و من به یاد اون ایام باوجود سرمای هوا تنی به آب زدم ...
خرچنگ ،مار,لاک پشت و قورباقه بیشترین حیواناتی هستن که میشه درطول مسیر رودخانه مشاهده کرد.این البته ازکوچکترین خرچنگهایی هست که طاها دیدو من اونو گرفتم تا اونا ببینن وگرنه بزرگترها رو خیلی سخت میشه گرفت چون سریع میرن داخل رودخونه و باگل آلود کردن آب خودشونو مخفی میکنن و نمیشه پیداشون کرد. البته بایدبگم بنابراطلاعات موجودخطرناکترین مارسمی ایران درهمین منطقه زندگی میکنه که نوعی مار کبری بنام "جعفری" هست (شوخی نبودمتاسفانه کاملا جدیه ) . مهمترین حیواناتی که دراطراف روستا وجود داره میشه به پلنگ ,خرس,گرگ, روباه ,گراز , خرگوش، کبک ,قرقاول,عقاب,پرستو ,بز کوهی,کل و...اشاره کرد.اما متاسفانه بدلیل عدم وجود نظارت مناسب محیط بانی شکارهای بی رویه درحال افزایش دراین منطقه هستیم که بنظرمیرسه بزودی مناظربکر و زیبای حضور وحوش در دره های سرسبز و زیبای پرنگین ازبین خواهد رفت .
ازسمت راست اقا عابدین پسرخاله بنده است که انصافا ازدوست داشتنی ترین انسانهایی که دراطراف من دیده میشه صمیمیت و محبتش مثال زدنیه ،نفردوم وچهارم بترتیب اقا ابوالفضل واقا ولی هستن که نه تنها هم سن و سالهای من حتی کسانی که ازما هم بزرگتر هستن حسین (ع) و عزاداری برای سیدالشهداء(ع) رو باصدای گرم پدر خدابیامرزشون شناختن .امروز الحمدالله این صدای گرم میراث ماندگاری برای فرزندان ایشون شده .نفر وسطی اقا سلیمان که معلم یکی از مدارس کرج هست ،ایشون وبرادرش اقا جواد هم بسیار خونگرم و دوست داشتنی هستن .آخرین نفر هم من هستم که بعد از دم کردن چای کوهی کنار هم جای همه تون رو خالی کردم.
پل چوبی قدیمی روی رودخانه یادآور خاطرات زیادی برای ساکنین ازپیرترین ها تا بچه هاست هرساله بخاطرریزش کوه تخریب میشه و دوباره توسط اهالی ساخته میشه تا این خاطرات زنده باقی بمونه.
این تصویری از رودخانه روستای پرنگین هست که از ارتفاع بالا گرفتم همین آبگیری که درعکس دیده میشه عمقی نزدیک به دو متر داره که درعکس چندان واضح دیده نمیشه . آب چشمه های مختلف درطول مسیرکه ازروستاهای چمه ،چمرود،برنقور و پرنگین به این رودخانه ریخته میشه و این رودخانه بعد ازطول مسیرنسبتا طولانی و گذشتن ازچند روستا به طارم رود در طارم علیا میپیونده و نهایتا به سد منجیل ریخته میشه.
آبشار و آبگیر زیبای "امیرگلی" درجنوب غربی پرنگین . من در سن 11-12سالگی شنا کردن رو اینجا یاد گرفتم
تصویر دیوار یکی از باغات اطراف روستا که گلهای محمدی صحنه های زیبایی براش ایجاد کردن
فوتبال بازی کردن بچه ها دراون شیب ازجالبترین صحنه ها بود بچه های کرج یه تیم شده بودن و بچه های روستا هم یه تیم آخرشم بچه های کرج باخوردن 10تا گل باخت دادن . جالبتر زمانی بود که توپ به اوت میرفت و توسراشیبی روستا سرعت عجیبی میگرفت و هیچ کدوم از بچه های شهری جرأت رفتن دنبال توپ رو نداشتن اما بچه های روستا عین گلوله میرفتن پائین و توپ رو میآوردن بالا...
وقتی غروب که میشه روستا انگار دوباره زنده میشه ,حال و هوا اونجا دیدنیه,درحالیکه شهر درحال به خواب رفتنه تازه بالکن ها و پشت بام ها پر از مردان وزنانی میشه که با همسایه ها و اهالی خانه درحال صحبت هستن و بگو بخندها بخاطر کوچک بودن روستا ازهرجا شنیده میشه
غروب روستا, صدای زنگوله بزغاله ها و بره ها جون تازه ای به روستا میده بچه ها هرجا که باشن خودشونو به روستا میرسونن تا بازگشت گله ها رو که دارن ازشرق و غرب وارد روستا میشن ببینن.
و زنان روستا که بعد ازکلی کار روزانه تازه سراغ گله ها میرن تا شیرتازه اونها رو بدوشن و خوراک خانواده رو تهیه کنن و شاید یکی از معدود راههای کسب درآمد برای خانواده های روستایی با تولید پنیرخاص روستا،ماست ،شیر،کره وکشک...
اینم طاها و مهدی و امیر محمد که فقط ژست گرفتن رو بلد بودن و با نزدیک شدن یه بزغاله بهشون به درو دیوار چنگ مینداختن تا بتونن ازاون بالا برن که یوقت بزغاله هانخورنشون!!!
صبح تا ظهر روز دوممون شده بود حرکت توی این دره که مسیرزیبا و صعب العبوری بود .تمام دره تا چشم کار میکرد پونه بود هرچه بالاترمیرفتیم بیشتر میدیدیم و میکندیم وقتی یه کیسه آوردم خونه تا چند روز خونه فقط بوی پونه میداد .
وقتی دره جنوب شرقی روستا که به کچیک چای(رودخانه کوچک) مشهوره رو حدود یک کیلومترطی کنی یه این صحنه زیبا برخورد میکنی که دردامنه کوه تصویری از یک شتر مرغ رو درذهن متبادر میکنه
اینم تصویردرخت چنار قدیمی که برای اهالی خیلی مقدسه عمراین درخت بنابه گفته اهالی بیشتر از یکهزار ساله اما قطر درخت و انچه تابحال از درختان قدیمی من دیدم بنظرمیرسه عمراین درخت بیشتر ازاین حرفا باشه .متاسفانه چند سال پیش مودر طمع قاچاقچیان چوب قرار گرفت و بخشی از اون ازبین رفت اما خوشبختانه همونطور که درتصویر دیده میشه درخت دوباره جوونه زده و درحال رشد هست .
چون دو روز بیشتر در روستا نبودم نتونستم به همه جاسربزنم و برای اینکار باید چندروزی در روستا بود تا ازنقاط مختلف تاریخی و طبیعی روستای پُرنگین بشه تصویر تهیه کرد. جالبه که بدونیم باوجودیکه اهالی روستا همه گی آذری زبان هستن اما اکثر نقاط روستا دارای اسامی فارسی هستن .مثل خانه خبر،لشگرگاه،دربند،سیاسی ویااسم خود روستا که کاملا فارسی هست.روستا دارای نقاط طبیعی هست که بخاطر خطرحمله حیواناتی مثل خرس،گراز،پلنگ ومار های بزرگ بکر باقی موندن وجز مردان مجهزکمتر کسی میتونه وارد اونجا ها بشه .
لشگرگاه محل درگیری نیروهای دو سپاه در عهد زرتشتیان بوده که بدلیل کشتار زیاد دراین منطقه سربازان درهمون محل دفن شدن و آثار موجود نشون میده که دفن شده گان به شیوع و سنت زرتشتیان به خاک سپرده شدن.
قلعه دختر ازجمله جاهای دیدنی و قدیمی روستا بشمار میاد که بنابراقوال مختلف محل زندگی شاهزاده خانمی بوده که مشخص نیست به چه دوره ای تعلق داشته .
خانه خبر محل خبر رسانی بین چهار روستا بوده که بوسیله آتش و دود ازاونجا بعنوان اینکار انجام میشده .
ازاین دست نقاط دراطراف روستا زیاد دیده میشه که متاسفانه فرصت حضوردراونجا رو نداشتم انشالله دریه فرصت مناسب تصاویراونجا براتون روی وبلاگ قرار خواهم داد.
نظرات شما عزیزان:
و معرفى گوشه هائي از زيبائيها وافريدهاى خداوند سبحان.
حاج حسن دم شما گرم
واقعا عالی بود
فقط خواهشا عکسای جدید هم بزارید.بیشتر از2ساله که این عکسا تو وبلاگه..
ولی کلا دست شما درد نکنه
خیلی ممنون
ان شاءالله دوباره باهم سفر کربلا بریم
بالاخره آدرس وبلاگتون رو پيدا كردم ، كمي سخت بود.دست شما درد نكنه كه اونو درست كردين ولي اطلاعات راجب پرنگين خيلي كمه بهتره تا موقعيت اون توي نقشه مشخص كنيد و عكسهاي زيادتري از موقعيتهاي اون تو كامنت بگذاريد.انشاء.. توي تمام كارهايتان موفق و پيروز باشيد.
از عكسهاي قشنگتون ممنون ، ما رو به روستاي قشنگ برديد.من ارزوم انه كه يك خانه كوچك انجا داشته باشم به اميد خدا.
التماس دعا دارم

پاسخ:سلام اگر منظورتون همین پیام قبلی هست بنده هم بجا نیاوردم شمارو اما مطلبتون رو منتشر کردم سوالی هم نپرسیده بودید که براش جوابی بدم .اگرچه ایمیلی هم ازخودتون نگذاشته بودید که براتون مطلبی ارسال کنم .بااین وجود ازآشنایی با یکی دیگر از فرزندان این آب و خاک پاک خیلی خوشحال شدم و اگر مطلب یا سوالی داشتید میتونید ازطریق ایمیل : jafari@alborznews.net برای بنده ارسال و پاسخ خودتون رو دریافت کنید.ضمنا اسم پدر بنده(مرحوم) سهراب هست وقطعا اگر به پدر یا مادرتون بگید خواهند شناخت
اقای جعفری ممنون از شما
ناصر امرعالی داماد اقای عطاا... جعفری.

پاسخ: اولا قبول حق و ممنون. دوما خواهش قابلی نداشت.سوما انشالله ما رو هم درمعیت شما بطلبه

من همون موقع که عکسها و گزارش روستامونو گذاشته بودی ، یه یادداشت گذاشتم ولی نمیدونم چرا سیو نشد.
عکسها برام خیلی جالب بود مخصوصا که بیشتر از بیست ساله نرفتم.خیلی دوست دارم امسال بتونم یه سر بزنم به پرنگین خوبمون.بد نیست یه تور هم اونوری جور کنی بریم.
.gif)
اینم روستای زیبامون تو ویکی مپیا که دورش خط کشیدم و اسمشو نوشتم تا کسی از دوستان غیرپرنگینی اگه خواست موقعیتشو ببینه.
http://wikimapia.org/#lat=36.6629486&lon=49.0049247&z=14 &l=16&m=b
خواستم با اجازه شما از عکسهایی که گرفتید کنارش بذارم نشد یا من نتونستم.وقتی تو ستون نوع نقشه موقعیت پانوراما رو انتخاب میکنی میشه عکسهای مختلف از شیزر دید ولی پرنگین نداره.تونستی خودت زحمتشو بکش.
شاد و تندرست باشی
واسه شادی روح درگذشتگان روستامون از قدیم تا جدید مخصوصا پدر جنابعالی ، پدر آقا ساجدین ، پدر آقا سلیمان و بابای خودم صلوات.};-
با سلام و احترام
لطفاً در خصوص ساخت پل مورد اشاره در گزارش موارد زیر را در صورت امکان ذکر نمایید.
پل مذکور اولین بار در سال 1353 توسط مرحوم آقای مشتی عموجان جعفری ساخته شده است. بد نیست برای شادی روح آن مرحوم از ایشان به نیکی یاد گردد.


.gif)
.gif)
.gif)



دست شما درد نکنه عالی بود %
بله گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن!!!
من همراه خونوادم رفتم خیلی خیلی خیلی زیباست حتماً برید و لذت ببرید واقعاً زیباااااااااااست...

به نظرم پرنگين همان بهشت است كه خدا وعدشو داده من حتما يه سفر چند روزه به روستاي سرسبز و با صفا خواهم آمد ، خدا را شاكرم كه اين همه نعمت به ايران اسلامي بخشيده و از شما هم سپاسگذازم به خاطر اين گزارش زيباتون اميدوارم زندگيتان هم هم چون پرنگين سر سبز و قشنگ باشه
حق يارتون

گزارش وعکسها ازروستای فوقالعاده زیبای پرنگین مارایادسفربه آنجاوهمسفران خوبمان انداخت .بسیار متشکریم که دوباره مارابه آنجابردید.

پاسخ:آقا پارسای عزیز ممنونم ازحضورسبزت اما این عکسها که مربوط به ماسوله نیست بلکه روستای پرنگین ازتوابع سلطانیه استان زنجان هست که من بهش عنوان ماسوله گمشده زنجان رو دادم. چون میخواستم روستا رو معرفی کنم سعی کردم ازخودم چیزی نزنم .به هرحال متشکرم
انصافاً که مقاله بسیار زیبایی را ارائه کردید، خیلی خوب مناطق مختلف را به تصویر کشیدید و حال و هوای ده را خیلی خوب بازگو کردید. البته هنور خیلی مناطق بکر دیگری است که در این مقاله به آنها اشاره نشده است. ممنون از شما
با تشکر
ابوالفضل
پاسخ:ممنون ابوالفضل جان .من که دوروز بیشتر اونجا نبودم شما که زودتر از من رفته بودی باید یه گزارش مفصل تهیه میکردی تا من منتشرش میکردم یا خودت زحمتشو میکشیدی

برچسب ها: روستای پرنگین سلطانیه علی جعفری خبرنگار زنجان